

.jpg)
بازار تبریز آنلاین- موسی کاظمزاده : باشگاه مس سونگون ورزقان، یک نمونه روشن و کمتر دیدهشده از انتقال تمرکز سرمایهگذاری ورزشی ایران از پایتخت به مناطق غیرمرکز است؛ موضوعی که در سطح سیاستگذاری ملی، اهمیت آن بهمراتب فراتر از نتیجه یک مسابقه یا رتبه یک لیگ است. سالها درباره ضرورت تمرکززدایی صحبت شده، اما نمونههای واقعی اندک بودهاند؛ در حالیکه مس سونگون ورزقان، یک مصداق عملی و قابل ارزیابی در میدان است.
این باشگاه در رشتههای تکواندو، دوومیدانی، تنیس روی میز، والیبال، فوتسال، ژیمناستیک، فوتبال، شمشیربازی، شیرجه و شطرنج در سطح لیگ برتر تیمداری میکند و از نظر تنوع رشتهها، در شمالغرب کشور جایگاه نخست را دارد.
سونگون؛ آغاز پایان تهرانمحوری در سرمایهگذاری ورزشی ایران
کمپ فرهنگی ـ ورزشی مس ورزقان نیز با سرمایهگذاری شرکت ملی صنایع مس ایران در حال احداث است و بهعنوان یکی از مجهزترین مراکز ورزشی کشور شناخته میشود. این کمپ حاصل یک رویکرد تبلیغاتی کوتاهمدت نیست، بلکه محصول رویکرد «صنعت مسئول» و نگاه توسعهمحور به سرمایهگذاری ورزشی است. در این مجموعه، سالن سههزارنفری فوتسال مطابق استانداردهای فیفا، سالن کشتی، سالن چندمنظوره ورزشی، زمین اصلی فوتبال، زمین تمرین اختصاصی دروازهبانها و اقامتگاه بینالمللی پیشبینی شده که زیرساخت یک کمپ کامل استاندارد برای ورزش حرفهای را فراهم میکند.
باشگاه مس سونگون ورزقان که در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ تأسیس شده، امروز نقشی فراتر از یک باشگاه متعارف دارد؛ این مجموعه یک «کیس» جدید در سیاستگذاری ورزشی و اجتماعی کشور است.
در چهار دهه گذشته بخش زیادی از سرمایهگذاری ورزشی ایران در سطح ذهنیت سیاستگذار و افکار عمومی، معطوف به تهران و چند مرکز محدود بوده است. این تمرکز، انحصارهای نانوشته ایجاد کرده، جریان استعدادها را به سمت مرکز هدایت کرده و به تشکیل شبکههای قدرت ورزشی مرکزگرا انجامیده است. مناطق غیرمرکز اغلب نقش تماشاگر داشتهاند نه بازیگر.
سونگون؛ الگوی نوین سرمایهگذاری ورزشی ایران از پایتخت تا آذربایجان
باشگاه مس سونگون ورزقان این معادله را تغییر داده و مفهوم «انتقال کارکرد» را از مرکز به منطقه عملی کرده است؛ موضوعی که بارها در اسناد آمایشی مطرح شده، اما بسیار کم در میدان رخ داده است. پیام اجتماعی این تجربه نیز روشن است: آذربایجان فقط مصرفکننده موفقیت نیست؛ بلکه تولیدکننده زیرساخت قهرمانسازی است. ساخت تیم و کسب جام ارزشمند است، اما توسعه پایدار با ساختن زیرساختهای چندرشتهای معنا پیدا میکند؛ و این همان بخشی است که باید مورد توجه رسانهها قرار گیرد.
رسانه میتواند برای اولین بار این پرسش را برجسته کند که آیا این گونه باشگاهداری، الگوی جدید سرمایهگذاری ورزشی ایران نیست؟ پاسخ مثبت است. مس سونگون ورزقان فقط تیمداری نکرده، بلکه یک مدل تازه از حکمرانی سرمایه صنعتی در حوزه ورزش ارائه کرده است؛ مدلی که در آن سرمایه صنعتی در کنار مسئولیت اجتماعی، به ساخت ظرفیت منطقهای کمک میکند.
نکته اصلی اینجاست که بحث فقط «برند محلی» یا «احساس هواداری» نیست. در کشوری که هر سال میلیاردها تومان در حوزه ورزش هزینه میشود، باید پرسید این هزینهها چقدر ظرفیت پایدار ایجاد کردهاند؟ نمونه مس سونگون ورزقان نشان میدهد که ایجاد ظرفیت پایدار کاملاً امکانپذیر است.
سونگون؛ سوت تغییر نقشه سرمایهگذاری ورزشی ایران
از منظر ملی نیز این تجربه میتواند آغازگر دورهای جدید باشد؛ دورهای که در آن توسعه ورزش ایران نه با تزریق سرمایه از مرکز، بلکه با فعالسازی ظرفیتهای صنعتی استانها انجام شود. اگر این الگو گسترش یابد بسیاری از استانها توان تبدیل شدن به مراکز تولید قهرمان را خواهند داشت و تهرانمحوری کاهش مییابد.
در نهایت، تجربه مس سونگون ورزقان یک پیام مهم برای سیاستگذار دارد: نتیجهگرایی واقعی در ورزش زمانی رخ میدهد که سرمایه در جغرافیای کشور پخش شود. در شرایطی که سیاستهای کلان کشور به سمت تمرکززدایی، عدالت منطقهای و توسعه متوازن حرکت میکند، استمرار و تقویت این مدل باشگاهداری میتواند به یک الگوی ملی تبدیل شود. مس سونگون ورزقان نشان داده که سرمایه صنعتی، اگر مبتنی بر منطق توسعه هزینه شود، میتواند زیرساخت بسازد، قهرمان پرورش دهد، برند منطقهای را ارتقا دهد و در نهایت هویت ملی را تقویت کند.
این همان ظرفیتی است که رسانهها باید روایت کنند: روایت انتقال مرکز ثقل توسعه ورزشی از پایتخت به آذربایجان. این تجربه، یکی از واقعیترین دستاوردهای ورزش ایران در یک دهه اخیر است؛ دستاوردی که محصول هیجان نیست، حاصل فکر و برنامهریزی است و میتواند صفحه سرمایهگذاری ورزشی ایران را وارد مرحله جدیدی کند.